سریال «شهباز» به کارگردانی حمیدرضا لوافی، در ژانر پلیسی-معمایی با محوریت فضای سایبری و پلیس فتا ساخته شده است. این مجموعه، روایتگر داستانی پیچیده درباره جنگ سایبری، هویتهای ناشناس در دارکوب، و نبرد میان هکرها و نیروهای امنیتی است. حضور چهرههای شناختهشدهای چون آرش مجیدی، علیرضا آرا و رضا داودنژاد در کنار بازیگرانی کمتر دیدهشده همچون مهدخت مولایی، ترکیبی ایجاد کرده که هم برای جذب مخاطب عام و هم برای ایجاد تازگی در ساختار شخصیتها مفید به نظر میرسد. اما آیا «شهباز» توانسته مأموریتش را بهدرستی انجام دهد و پلی میان سرگرمی، آموزش و هیجان برقرار کند؟ این یادداشت به بررسی نقاط قوت، ضعف و جایگاه این سریال در میان آثار مشابه میپردازد.
داستان و ایده؛ یک روایت جسورانه یا تکراری با رنگ و لعاب جدید؟
ایده اصلی «شهباز» از سال ۱۳۹۷ مطرح شده و پس از یکسالونیم پژوهش و نگارش، به مرحله تولید رسیده است. در وهله اول باید به این نکته اشاره کرد که پرداختن به موضوعات سایبری و دارکوب در تلویزیون اتفاق تازهای نیست، اما بهندرت با کیفیتی درخور، اجرا شده است. پیش از این، آثاری مثل «سارق روح» یا «خانه امن» نیز به موضوعات امنیتی و فضای مجازی پرداخته بودند، اما معمولاً با نگاهی کلیشهای و شعاری.
«شهباز» تلاش کرده این کلیشه را بشکند و از زاویهای تازه، یعنی زندگی یک دختر نخبه به نام نجوا، به موضوع وارد شود. این انتخاب در نوع خود هوشمندانه است و محوریت یک شخصیت زن مستقل، نخبه و باهوش، در ساختار تلویزیون ما هنوز هم تازگی دارد. نجوا (با بازی مهدخت مولایی) دانشجویی است که به دلیل مهارت خارقالعاده در برنامهنویسی، درگیر ماجرایی پیچیده میشود. او پس از مرگ مشکوک دوست صمیمیاش، وارد دنیای تاریک دارکوب میشود تا رد شبکه خرابکارانهای به نام «ارغوان» را بگیرد.
در کنار نجوا، خط داستانی موازی نیروهای پلیس سایبری و مأمور زبدهای به نام حسام قرار دارد که مأموریتی با نام «شهباز» را رهبری میکند. این همزمانی، پتانسیل ایجاد یک ساختار دوالپلات قوی را دارد، اما آیا سریال در پرداخت همزمان به این دو محور موفق است؟ در بخشهایی بله، اما گاهی روایت میان دو خط داستانی بیش از حد رفتوبرگشت میکند و این باعث افت ریتم شده است.
شخصیتپردازی؛ نقطه قوت یا پاشنه آشیل؟
یکی از مهمترین پرسشها در نقد «شهباز» مربوط به شخصیتپردازی است. نجوا بهعنوان شخصیت اصلی سریال، ظرفیت بالایی دارد: زنی باهوش، کنجکاو، و در عین حال آسیبپذیر که میان حس انتقام، حقیقتجویی و خطر گرفتار شده است. بازی مهدخت مولایی در این نقش، علیرغم تجربه محدودش در تلویزیون، قابل قبول و حتی در برخی صحنهها درخشان است. او توانسته لایهای از اضطراب و استیصال را به شخصیت نجوا اضافه کند، هرچند گاهی در انتقال حسهای عمیقتر مانند ترس یا شوک عاطفی، بازیاش به سمت بیان تئاتری میل میکند.
در مقابل، حسام (آرش مجیدی) مأمور باتجربهای است که برای کشف حقیقت، مرز میان قانون و اخلاق را بارها رد میکند. این شخصیت میتوانست به یکی از جذابترین کاراکترهای پلیسی تلویزیون تبدیل شود، اما فیلمنامه در عمقبخشی به او ناکام مانده است. ما از گذشتهاش، انگیزههای شخصیاش یا چالشهای درونیاش اطلاعات زیادی نداریم، و همین باعث میشود او بیشتر یک مأمور کلیشهای بماند تا یک انسان چندلایه.
در کنار این دو، شخصیتهای فرعی مثل مأموران تیم سایبری، اعضای شبکه ارغوان و دوستان نجوا حضور دارند. برخی از این شخصیتها تنها برای پیشبرد داستان طراحی شدهاند و هویت مستقل ندارند. این مسئله باعث شده با وجود جذابیت ایده، روابط میان کاراکترها عمق کافی نداشته باشد.
بازیگری؛ ترکیب آشناها و تازهها
یکی از نقاط قوت «شهباز» در انتخاب بازیگران است. حضور چهرههایی مثل آرش مجیدی و علیرضا آرا به سریال اعتبار داده، اما نکته جذابتر استفاده از بازیگرانی کمتر شناختهشده است. مهدخت مولایی در نقش نجوا، قطعاً برگ برنده سریال است. انتخاب او برای چنین نقشی ریسک بزرگی بود که در مجموع جواب داده است.
در سوی دیگر، بازیگرانی مانند میلاد میرزایی، فاطیما بهارمست و غزال نظر نیز با وجود محدودیتهای فیلمنامه، توانستهاند نقشهای خود را باورپذیر کنند. با این حال، در برخی صحنهها، بهویژه صحنههای احساسی، بازیها به سمت اغراق میرود که بخشی از آن به کارگردانی و بخشی به ضعف در دیالوگنویسی برمیگردد.
ساختار فنی؛ جلوههای ویژه و ریتم
«شهباز» از معدود سریالهای تلویزیون است که برای نمایش فضای سایبری، به جلوههای ویژه رایانهای توجه کرده است. این نکته مثبت است، اما مشکل اینجاست که گرافیکهای استفادهشده گاهی بیش از حد نمایشی و غیرواقعی به نظر میرسند. در برخی سکانسها، بهجای ایجاد حس واقعی دارکوب و فضای هکری، با تصاویری مواجهیم که بیشتر یادآور بازیهای کامپیوتری دهه گذشته است.
ریتم سریال هم یکی از مسائل چالشبرانگیز است. قسمتهای ابتدایی با کشش خوب و تعلیق مناسب آغاز میشود، اما در میانه، دچار افت میشود. دلیل این افت، تکرار برخی موقعیتها و عدم پیشبرد سریع خطوط داستانی است. در قسمتهای پایانی دوباره شاهد اوجگیری هستیم، اما مسیر میانی میتوانست کوتاهتر و پرکششتر باشد.
مضامین و پیامها؛ سرگرمی یا آموزش پنهان؟
سریال تلاش کرده علاوه بر ایجاد هیجان، به آموزش غیرمستقیم درباره خطرات فضای مجازی و دارکوب بپردازد. این موضوع در برخی صحنهها بهخوبی اتفاق افتاده، اما گاهی به سمت شعارزدگی میرود. برای مثال، جملاتی مثل «فضای مجازی جای شوخی نیست» یا «دارکوب خطرناکتر از چیزی است که فکر میکنی» بیش از حد مستقیم گفته شده و میتوانست در بستر داستان، هوشمندانهتر منتقل شود.
با این حال، پرداختن به موضوع پلیس سایبری در قالب یک سریال معمایی، حرکت ارزشمندی است که میتواند در آگاهیبخشی به مخاطب و تغییر ذائقهها نقش داشته باشد؛ بهویژه برای خانوادهها و نوجوانان که بیشترین زمان خود را در اینترنت میگذرانند.
«شهباز» روی آنتن آیفیلم + آنونس
از بازیگر نقش "طوبی" چه میدانید؟
نگاهی کلی به مجموعه تلویزیونی «احضار»
/ س م